نور شریعت

فقه سیاسی- فقه عبادی - فقه معاملاتی- کلام- عقاید- تفسیر-پاسخ به سوالات مذهبی

نور شریعت

فقه سیاسی- فقه عبادی - فقه معاملاتی- کلام- عقاید- تفسیر-پاسخ به سوالات مذهبی

نور شریعت

این وبلاگ جهت آشنایی با تالیفات ارزشمند و آثار استاد گرانقدر حضرت آیت الله شریعتمدار جزایری میباشد

بایگانی
  • ۰
  • ۰

درحین ورود به شهر کوفه باسخنان دل نشین وآتشین وعالمانه حضرت زینب. سلام الله علیها این شهر به عزاخانه مبدل شد و ادامه دهنده این عزاداری امام زین العابدین وفاطمه بنت الحسین ودیگر اسرا بودند و پس از ورود به شام به صورت همان سخنرانی درمجلس یزید ادامه یافت و سپس باگرفتن مجلس وبیان مظلومیت اهل بیت رنگ تازه مناسب به خود گرفت وپس ازبرگشت ازشام اولین چهلم عزاداری در سرزمین کربلاء توسط زنان و دختران برگشته ازشام ونیز باورود جابربن عبدالله انصاری دراین روز به کربلاء عزاداری به شکل دیگری درآمد.

عزاداری بازماندگان هر عزیزی که ازدست رفته امری طبیعی است اما امدن جابر از مدینه تاکربلاء دراین مسافت دور وپیرمردی نابینا بافضای ترس ورعب ووحشتی که بنی امیه برای شیعیان ساخته بودند نمی توان آمدن جابر را به کربلا اتفاقی دانست بلکه بااین خصوصیاتی که گفته شد آمدن جابر از روی یک برنامه ریزی شده دقیق و حساب شده بوده است که از زمان پیامبر اکرم صلی الله و علیه  وآله پایه ریزی شده و این آمدن به دستور رسول خدا صورت گرفته است پس عزادار برای سید شهدا در آغاز پیامبر بوده و جابر بن عبدالله انصاری مجری این برنامه بوده است.

پس از ورود اهل بیت به مدینه عزاداری آنها به اوج خود رسید و در میان تمام اهالی شهره مدینه گسترش یافت و عمومیت و گسترش خود را یافت ودر زمان حیات و زندگانی امام سجاد علیه السلام به صورت‌های گوناگونی ادامه یافت و پس از این امام امامان دیگر در طول حیات و زندگانی خود به آن رسمیت و شکلی تازه می دادند و پشتوانه برگزاری آن بودند.

و برای اینکه این عزاداری در طول تاریخ بماند برای برگزاری آن ثواب ها و پاداش های بسیار بزرگی را تضمین کردند و هر گاه در طول تاریخ سلاطین بنی امیه و بنی عباس فرصتی و امنیتی پیش می‌آمد امامان و شیعیان در انجام این عزاداری توفیق بیشترمی یافتند

در زمان بنی عباس که بعضی از شیعیان در شهرهای تحت نفوذ آنها قیام کردند و بعضی از شهرهای تحت نفوذ انان را ازچنگشان درآوردند وخود حکومتی دران شهرها ایجاد کردند شیعیان بلکه اهل سنت دراین شهرها برای عزاداری ازادی یافتند وبه طور جمعی در کوچه و خیابان به عزاداری پرداختند

در قرن سوم و چهارم و پنجم و هم زمان با تشکیل دولت های آل بویه در عراق و بعضی شهرهای ایران و حمدانیون در سوریه و فاطمیون در مصر مذهب شیعه گسترش یافت و مراسم عزاداری توسعه یافت و در بسیاری از شهرها روز عاشورا عزا داری شد

در محرم سال سیصدوپنجاه و دو معزالدوله دیلمی دستورداد که مغازه ها رابه بنددوسیاه پوش کنند و مردم به طور رسمی درکوچه وخیابان به راه بیفتند و عزاداری کنند مورخین به بر پایی این مراسم در طول سلطنت آل بویه اشاره دارند بلکه درین دوره مراسم جشن روز عیدغدیرخم نیز انجام یافت سلاطین آل بویه می کوشیدندکه به هر نحو ممکن این مراسم ادامه یابد

بعد ازآل بویه این مراسم ادامه یافته تادرزمان صفویه به اوج خود رسید وبه طوررسمی در سراسر ایران عمومیت پیدا کرد وبعد ازصفویه نیز با شکلی که به خود گرفته بود ادامه یافت

رضاخان پهلوی درآغاز حکومت خود برای جلب وجذب مردم به خود درعزاداری کوشا بود وبه دسته های سینه زنی می پیوست وبه قزاقها ی خوددستور میداد دسته ای بیرون بیاید برای عزاداری وخود درپیشاپیش این دسته حرکت می کرد اما پس ازاینکه به قدرت رسید عزاداری رامنع کرد وبه شدت ازآن جلوگیری می کرد و هرکس می خواست مجلس عزا برپاکند مخفیانه ودرزیر زمین برگزار می نمود

  1. تاریخچه عزاداری درشوشتر

 به روشنی معلوم نیست درشوشتر ازچه تاریخ مشخصی شروع شده ودرچه تاریخی برآن سنت ها اضافه گردیده است آنچه ازتاریخ ثابت شده این است که ظهور مذهب تشیع درهر زمان ودر هر قوم ودیارباظهور عزاداری برای اهل بیت همزمان بوده است

بلکه در بسیاری از افراد ویا گروه هایی که مذهب تشیع را اختیار کرده انددراثر شرکت درعزاداری اهل بیت وتاثیر پذیری از حقانیت عاشورا ومظلومیت اباعبدالله. علیه‌السلام بوده است بنابراین در ان زمان که مردم شوشتر به مذهب اهل بیت گرویده اند عزاداری را شروع کرده اند

  1. مراسم عزاداری در شوشتر

مراسم عزاداری درشوشتربه صورت مختلفی انجام می‌گرفته وهرگروهی به طور تخصصی عهده دار یکی ازآن مراسم بوده اند ودربهترین شکلی آن چه رابه عهده گرفته بودندانجام می دادندکه مادراین نوشتار به انواع مراسم عزاداری اشاره داریم و هرکدام را به مقدار اطلاعاتی که داریم بیان می کنیم

  1. نوع اول ازمراسم عزاداری گرفتن مجلس عزا

اولین روش عزاداری درابتداء به صورت مجلس داری بوده که یک نفر یا بیشتر ازیک نفر بخشی از مصایب کربلاء را برای دیگری بیان میکرده ودیگران به گفتار او گوش می دادند ودراثربیان اوگریان واشک ریزان می شدند

پس برپا داشتن مجلس عزاداری نیاز به دوگروه دارد گروه اول گوینده وگروه دوم شنونده است که بانبود هرکدام ازاین دوگروه مجلسی تشکلیل نمی شود

مجالس عزاداری درشوشتر نیز برهمین روش بوده و در طول تاریخ ادامه پیدا کرده است لیکن ویژگی که مجالس عزاداری درشوشتر داشته واورا ازدیگر شهرها متمایز ساخته، این است که مجلس عزاداری درشوشتر با سهیم بودن ده گروه تشکیل می شده که در شهرهای دیگرگویندگان مجالس عزاداری به این آمار نبوده است ده گروهی که گرداننده مجلس عزاداری درشوشتر بوده اند بدین قراراست

اول علمای بزرگ و مجتهدان، دوم واعظان حرفه ای، سوم روضه خوانها، چهارم پیشخوانها، پنجم نوحه خوانهای پامنبری، ششم نوحه خوانهای سینه زنی، هفتم نوحه خوانهای زنجیر زنی، هشتم سبیل خوانها، نهم وایلا خوانها ودهم شاعرانی که توشه اشعار عزاداری را برای این نه گروه آماده می کردند واینک به شرح وتوضیح این گروه های ده گانه می پردازیم

  1. گروه اول

 علمای بزرگواری بودند که درشوشتربرای خدمت رسانی به مردم وارشاد وهدایت انان ودربه ثمر رسانیدن علومی را که ازاساتید بزرگ خود در حوزه‌های علمیه به دست آورد ه بودند درکنار هم شهریان خود زندگی می کردند وزندگی سختی را ازنظر اقتصادی تحمل می نمودند واین سختی را بر شهرت ودرآمد های بیشتر درشهرهای بزرگ وحوزه های علمیه ترجیج داده بودند و هیچگونه توقع انتظاری ازهمشهریان خود نداشتند این گروه بااخلاص دریام سوگواری دردهه عاشورا وماه رمضان به منبر می رفتند و گذشته ازوعظ وارشاد مردم دراخر بیانات خود مصیبت خوانی ومرثیه سرایی می کردند ومجلس عزاداری به دون تشریفات وحتی به دون پذیرایی برپا می کردند

درایام عاشورا شب ها پس از خواندن نماز مغرب وعشاء ودر ماه رمضان پس ازخواندن نمازظهر وعصر به منبر می رفتند و مجلس عزاداری شهدای کربلاء را اقامه میکردند وازبرکت عزاداری امام حسین علیه السلام باخواندن ایات قرآنی وروایات ازاهلبیت علیهم‌السلام مردم رابه تقوی وپرهیزگاری ازگناه وداشتن اخلاق نیک وصفات پسندیده وادار می نمودندودرپایان سخنرانی خود متوسل به شهدای کربلاء می شدند

ازاین گروه والامقام از پیشینیان میتوان به ایات عظامی هم چون شیخ جعفر شوشتری ونوادگان او تا معاصرین ازانان شیخ محمد کاظم شیخ شوشتری درمسجدو حسینیه شیخ وشیخ محمد تقی شیخ شوشتری درمسجد سید ناصرالدین و هم چنین سید محمدمهدی ال طیب وسید عبدالسلام ال طیب واکنون فرزندشان سیدمحمد کاظم ال طیب درمسجد آل طیب عهده دار این منبر می باشد وسید محمد حسن آل طیب درمسجد موهی وسید محمد موسوی جزایری وپس ازاو فرزندش سید ابوالحسن درمسجد کتانباف وسیدمحمدتقی آل غفور درمسجد حاج زمان وفرزندش سید مرتضی آل غفور ابتدا درمسجد حاج زمان سپس درحسینیه سادات وپس ازایشان فرزندش سید محمد حسن آل غفور درحسینیه سادات ونیز سید محمد حسن مرعشی درمسجد شیخ علی وشیخ مهدی شرف الدین درمسجدشرف الدین نام برد

البته درمیان این علمای برجسته که همگان ازشیفتگان اهلبیت علیهم السلام بودندودربرگزاری مجلس عزاداری امام حسین علیه‌السلام اهتمام کامل داشتند دونفر ویژگی خاصی داشتند اول مرحوم شیخ جعفر شوشتری بوده که شهرت جهانی داشته ومنبر اواختصاص به شوشتر نداشته است بلکه درعراق ودرشهرهای مختلف ایران ازجمله درتهران مشهور بوده ودرمجالسی که درتهران منبر می رفته است تمام اهالی شهرتهران ازتمام اصناف واقشار مردم ازجمله ناصرالدین شاه ملتزم بوده که هرروز پای منبر شیخ شوشتری دریک ماه حاضر گرددونیز دربیان مطالب خود هم دروعظ وارشاد وهم درمرثیه خوانی ابتکار عمل عجیبی داشته که بیشترین تاثیر رادر مخاطب خود داشته است

واین ابتکار درعمل را از شنیده ها وکتابهایی که از ایشان به جای مانده مانند سخنرانیهاکه به دست مارسیده وکتاب خصائص الحسینیة ودیگر آثار باقی مانده ازاین مرد بزرگوارمی توان لمس نمود

دوم مرحوم سید عبدالسلام آل طیب که درایام عاشورا که منبر می رفت درمنبر خود پس ازوعظ وارشاد مردم، هرشب رابه یکی ازشهداء کربلاء اختصاص می داد وبه طورکامل وبیان جزییات صحنه کربلاء رامجسم می نمودوبابیان تشبیهات و استعارات وکنایات وگردانیدن صوت وصدای خود به مناسبت مطلب ازحماسی بودن وبیان شجاعت ویا بیان مظلومیت مخاطب خود رادر صحرای کربلاء می اورد وبه طور زنده اورا شاهد جریان قرار می داد

  1. گروه دوم وعاظ

وعاظ کسانی بودند که درمدارس علمیه تحصیل کرده بودند وبه مراتبی ازعلوم رسیده بودند لیکن دروس حوزوی را به پایان نبرده وترک تحصیل کرده وروی به منبر اورده ومنبررفتن راحرفه وپیشه خودقرارداده بودنداینان تسلط کافی برآیات وروایات اخلاقی داشتند ونیز داستانهای آموزنده وسیره معصومین وسیره علماء ومردان شایسته رابلدبودند وچون بالای منبر می‌رفتند آیه ای ازقرآن ویاروایتی ازیکی ازمعصومین راعنوان می کردند وباچاشنی داستانی ویاروش زندگی یکی ازبزرگان درپایان توسل به شهدای کربلاء منبری کامل رابه مخاطبین خود تحویل می دادند

مکان منبررفتن انان مشخص نبود مانند گروه اول که درمحل اقامه نماز جماعت خود منبر می رفتندبلکه مردم در مساجد مختلف شهر ویاحسینیه ها ویامنازلی که مجلس شلوغ ومهمی بود ازآنان دعوت می کردند وبه منبر می رفتندوالبته درمیان اهالی شهر معروف بودند ودرجذب وکشش مردم مختلف بودند زیرا دربیان مطالب ومهارت درسخنرانی دریک حدورتبه نبودند ونیزتوانایی انان در به شوراوردن مجلسیان وحال گریه دادن به انها مختلف بود. ازاین گروه میتوان به شیخ بهاء شریعت معروف به اشیخ بها ء، سیدمحمد ال علی، سیدمحمدعلی سبط النبی، سیداحمد مرعشی، نامبرد

البته گروهی دیگر نیز ازاهل منبر بودند که ما انهاراعنوان مستقل وجدا گانه ندادیم ومی توان آنهارا از گروه وعاظ به حساب آورد وآنها طلاب وفضلایی درحوزه علمیه بودند که درضمن ادامه تحصیل واشتغال به درس درماه محرم وصفر وماه رمضان به منبر می رفتند اینان درسبک بیان ومنبر همچون وعاظ بودند امامنبررفتن را شغل خود قرار نداده بودند ودرطول سال درحوزه علمیه مشغول فراگیری علوم دینی بودند ویاتدریس درحوزه رابه عهده داشتند وتنها درایام سوگواری ماه محرم وصفر به منبر می رفتند

  1. گروه سوم، روضه خوانها

روضه خوان به کسی گفته میشد که برای منبر رفتن باید شاگردی یکی ازاساتید را کرده باشدوازنظر کمیت وکیفیت منبری راحفظ کندواین منبر عبارت بودازخواندن زیارتی اززیارات وسلام به امام حسین علیه‌السلام وبیان داستانی ب عنوان مقدمه سپس خواندن روضه و مرثیه ای ازنثرونظم وبیشترین مطالب او توسل به اهل بیت بود وشعر خوانی و هرکدام از اآنها سبک خاصی درلحن وخوندن شعر داشتندکه ان را درنزد استادی یاد گرفته بود وتمرین نموده بود

گفته می شد که دستگاههای موسیقی و به اصطلاح درشوشتر بیست وچهارمقوم را ویابعضی ازانهارا فراگرفته بودند و حتی برای تمرین صوت وصدای خود درمیان دره ای درمیان دوکوه می رفتند وفریادهایی عمیق وبلند ازته حلق می کشیدند که کوه های اطراف صدای آنها را منعکس می کرد وبااین تمرینات صوت وصدای قوی پیدا می نمودند که دراثرخواندن هرچندزیادبود صدایشان گرفته نمی شد وغذاهای تند وترش ویاهوای نامناسب صدای آنها راازکار نمی انداخت

ازاین گروه درزمان خودمان میتوان به اشخاصی مانند سید: مهدی مرعشی، ملاحسن، ملاعلی درویش، معرف، ملاکاظم عبایی، ملا غلامحسین عبایی که خانه شون نزدیک مسجد آهنگران بود، ملاغلامحسین دیگر که خانه اش پشت حسینیه سادات ونزدیک مسجد حاج زمان بود، ملارجب خانه شون نزدیک مسجدکتانباف بود، ملا کولوه، دوملاجواد که یکیشون شوشتر بود و دیگری اهواز، شیخ عبدالحسین شرف الدین که فقط عبامیپوشید وکلاه دوره دار برسرش بود

  1. گروه چهارم پیش خوان ها

پیشخوان به کسی گفته می شد که شاگرد یکی ازروضه خوانها بود ودرنزد او برای فراگیری فن روضه خوانی آمده بود وتلاش داشت که داشته های اورا در روضه خوانی فراگیرد وخود استادی کامل گردد شعرمدح ومصیبت کیفیت منبروفن وفوت آن را یاد می گرفت

و پس از زمانی که مقداری ازاین امور رایاد می گرفت در مجلسی که استادش دعوت می شد اوهم اجازه پیدا می‌کرد که بخواند وبا ید پیش ازروضه خوان بخواند وازاین جهت اورا پیشخوان می گفتند

پیش خوان سرپا ودرحالی که ایستاده بود اول به امام حسین علیه‌السلام سلام می داد سپس اشعاری رادر مدح یامصائب می خواند درآخر باز به صورت شعر مصیبت خوانی می کردوحق نشستن بر روی پله منبررانداشت وروضه خوان روی پله اول منبر می نشست چنانچه واعظ وعالمی که منبر می رفت روی بالاترین سطح منبر می نشست وروضه خوان درحالی که. پیشخوان می خوانددرکنارش روی زمین در مجلس نشسته بود واگر پیشخوان اشتباهی می کرد ویافراموش می نمود استادش که همان روضه خوان بود باصدای بلند به او تذکر می داد

پیشخوان باهر روضه خوانی نبود تنها باروضه خوانی که ماهر درفن وفوت روضه خوانی بود و شایستگی آموزش دادن داشت و استاد دراین کاربود وکسانی درنزد او برای فراگیری روضه خوانی شاگردی می کردند یکی از شاگردانش را به مجلسی که دعوت شده بودباخودش به عنوان پیشخوان می آورد وبانی مجلس می دانست که این روضه خوان پیش خوان دارد وباید از نظروقت وهزینه مقداری بیشتر ی را درنظر داشته باشد

 تمام روضه خوانهای معروف وماهر روزی درابتدا ء پیش خوان بوده اند وشاگردی درپیش استادی داشته اند وبا گذارندن زمان شاگردی وپیش خوانی خود به مقام استادی رسیده اند

  1. گروه پنجم، نوحه خوان های پامنبری

نوحه خوان پامنبری ابتدائی ترین نوع از انواع گویندگی وخوانند گی در مجالس بود وهرکس صدای خوبی داشت وعلاقه وذوق نوحه خوانی داشت در آغاز مجلس پیش از آن که پیشخوان بخواند نوحه ای را سرپا وایستاده می خواند و مستمعین درحالی که نشسته بودند باآهنگ خاص نوحه او سینه زنی می کردند وسر نوحه اورا پیشخوان ویا روضه خوان جواب میداد ومستمعین ساکت بودند ویکی ازفرقهای او بانوحه خوان سینه زنی که بعد آن را خواهیم گفت این بود که جواب سرنوحه پامنبری رافقط روضه خوان یاپیشخوان می داد و وجواب سرنوحه سینه زنی راهمه سینه زنها می دادند

نوحه پامنبری ازجهتی مهمتر ازنوحه سینه زنی بود زیرا آهنگهای متعددی داشت وهرنوحه پامنبری را می شد درآهنگ ودستگاه خاصی ساخت وخواند وهمانندسرودها وترانه ها که اول باید آهنگ ساز آهنگ آن رابه سازد بعد شاعری شعرش رابگوید نوحه پا منبری نیز همین روش راباید طی میکرد درحالیکه که نوحه سینه زنی درچندآهنگ مخصوص منحصر بود ؤسبک خواندن آن زحمت زیادی نداشت هرچند ازجهاتی دیگر مهمتر از نوحه پامنبری بود که به آن اشاره خواهیم کرد

  1. گروه ششم، نوحه خوانهای سینه زنی

نوحه سینه زنی را هرکسی نمی تواند بخواند زیرا نوحه خوان باید بتواند به سینه زنها شوربدهد وآنهارا بافن وشگردی که دارد به شوق وحال بیاورد ودرسینه زن بتواند گرمی وحرارت ایجادکند که از سینه زنی خسته نشود وبیحال نگردد گاهی سینه زنی ساعتها به طول می انجامد واگرنوحه خوان به او شور وحال بدهد خسته نمی گردد نوحه خوان های سینه زنی درشهر منحصر به چندنفر بودند بخلاف نوحه پامنبری که خواننده ان خاص ومنحصرنبود

ازنوحه خوانهای معروف شوشتر درزمان های گذشته مومن زاده. شاطرعلی، ابراهیم شمال نصب را می توان نام برد

سینه زنها درگذشته در وقت سینه زدن پیرهن رادرمیآوردند وقسمت بالاتنه خورا برهنه می کردند و فقط شلوار به تن داشتند ودست های خودرامحکم به سینه برهنه خود می زدند درمساجد یاحسینیه ها وحتی زمانی که دسته بیرون می امد ودر کوچه و خیابان حرکت می کردسینه زنها برهنه بودند

در هنگام بیرون امده دسته‌های سینه زنی تماشاچی زیاد می امد که اطراف سینه زنهارا حلقه می زدند وباحرکت انها حرکت می کردند واکثریت ‌تماشا چیان زنان ودختران بودند که منظره خوبی نبود هرچند سینه زنها به قصد عزاداری پرشورتر برهنه می شدند وتماشاچیان هم به قصد شرکت درعزاداری وهمراهی باعزاداران آمده بودند اما درمجموع این گردهمایی واجتماع خوش آیند نبود که بدن مردان دربرابر چشم زنان برهنه باشد واز فاصله بسیار نزدیکی زنی بتواند بدن برهنه مردی اجنبی را نگاه کند و ویژگیهای آن را بررسی کند

روی این اساس درحدود سال هزاروسیصد وچهل وپنج شمسی حضرت ایة الله حاج سیدمحمدحسن آل طیب دستور دادند که سینه زنها برهنه نشوند وبا لباس وروی لباس سینه بزنندودرراه این هدف تلاش بسیاری نمودند خود برمنبررفت وازمفاسد برهنه شدن مردها دربرابر دیده زنها سخن گفت واینکه گناه این کار بیش از ثواب آن است وبه تمام وعاظ واهل منبر توصیه می کرد که انها نیز درضمن مطالب منبری خود از زشتی برهنه شدن مردهادرکوچه وبازار بگویند

ازطرف دیگرسران وروسای هیئات عزاداری را دعوت به خانه خودمیکرد وبه انها می فرمود که باید کمک دهند و مردم رابه پوشیدن لباس درحال سینه زنی وادار کنند وبرای عملی کردن این غرض خود اقدام به تهیه پیراهن مشکی که مقدار ی از جلوی آن بازبود کرد و مقدار بسیارزیادی آماده می نمود وبه حسینیه ماه ومساجدی که عزاداری می کردند میداد وسفارش می‌کرد سینه زنها درحال سینه زنی ازان پیرهن مشکی استفاده کنند

البته این تلاش مواجه با مخالفتهایی شدید شد لیکن همت بسیار بالای حضرت ایة الله أل طیب از این مخالفتها کم نشد وراه سخت خود رامی پیمود وچون فرهنگ مردم نیز با پوشش موافق بود و بسیاری ازآنها ازلخت شدن در برابر چشم دیگران امتناع داشتند تلاش حضرت آقا کم‌کم تاثیر خود را بخشید ومردم برهنه شدن را فراموش کردندوسینه زنی به حالت امروزه درآمد که همه بالباس سینه زنی می کنند

البته درشهرهای دیگر این نیز مطلب عملی شده و امروزه درتمام شهرهای ایران سینه زنها برهنه نمی شوند فقط در بعضی ازشهر ها مردانی که در حسینیه عزاداری می کنند درجایی که زنان حضور ندارند ومجلس اختصاص به مردها دارد بعضی از سینه زنها برهنه. می شوند اما اکثریت انها برهنه نمی شوند ودراطراف سینه زنهای لخت حلقه می زنند به طوری که سینه زنهای برهنه دروسط قرار می گیرند وکامل ازدید دیگران مخفی هستند اما درکوچه وبازار وخیابان دسته های سینه زنی همه پوشش دارند و سینه زنی درحال برهنه پیدا نمی شود

  1. گروه هفتم، نوحه خوان های زنجیرزنی

زنجیر زدن یکی از انواع عزاداری برای اهل بیت است که گروهی از عزاداران پوشیدن پیراهن مشکی بلندی که مقداری ازان درمیان دوکتف باز گذاشته شده می پوشند وحلقه های زنجیر آهنی که به هم متصل شده ودسته چوبی دارد به میان دوکتف خود می زنند زنجیر زنی هم چون باید گروهی باشد نیاز به نظم خاصی دارد وبه طورکامل باسینه زنی فرق دارد ودرهمه چیز باسینه زنی هماهنگی ندارد

دسته زنجیرزنی ازدسته سینه زنی جداست وبه طور مستقل وبرای خودش حرکت می کندبلندگو و طبل ودیگر نیاز خود را ازدسته سینه زنی نمی گیرد وازجمله نوحه خوان برای این دسته نیز جداومستقل است آهنگ نوحه زنجیرزنی بااهنگ نوحه سینه زنی فرق داردواز این جهت است که ما نوحه خوانی زنجیرزنی راازنوحه خوانی سینه زنی جدا ساختیم‌ وآن را عنوان مستقلی دادیم

  1. گروه هشتم، واویلا گویان

زمانی که سینه زنی به طول انجامد وچند نوحه خوان برای سینه زنها نوحه بخوانند درمیان هردونوحه سینه زن را استراحت می دهند ‌وبه انها می گویند که بنشینندوکمی استراحت کنند اما برای اینکه حالت عزاداری وشور ازآنها نیفتد ودرهمان حال عزاداری بمانند افراد مخصوصی بلند می شدند وباصدای بلند وکشیدن صدا ی خود چندشعرمرثیه با لحن وآهنگی مخصوص می خواندند ودرآغازخواندن می گفتند. ای ی ی ی ی وا واواواویلاااااااااااااا

 گفتن این جمله واویلا را تا آنجا که می توانستند کش می دادند گاهی هم گفتن وکشیدن آن را تکرار می کردند بعد شروع به خواندن اشعار مرثیه می کردند

خواندن واویلا کار هرکسی نبود افراد خاصی بودند که صدای مخصوصی داشتند جرات این کار را داشتند که زمانی که سینه زن. نشسته ونوحه خوان ساکت است او بر خیزد وصدای خود رابلند کند وواویلا بگوید

وقتی چند شعر مصیبت را می‌خواند ومی خواست وقت استراحت سینه زن را به پایان ببرد وآنها راآماده برای سینه زنی  بعدی نماید باصدای مخصوص وبلندی می گفت بگو یااحسین ودست راست خودرا بالا می‌برد سینه زنهای هم درجواب اودستهای خودرا بالا. می بردند وبا صدای بلند می گفتند. یاحسین وبلند می شدند وسرپا می ایستادند برای سینه زدن وشنیدن نوحه بعدی وجواب دادن سرنوحه

  1. گروه نهم، سبیل خوانها

بعضی ازروضه خوانهایی که سرمایه منبری ومطالب گفتنی کم داشتند ‌وتوانایی منبرزیاد نداشتند و دریک ده روزروضه دریک مجلس ده منبرنداشت ومجبور می شد تکرار خوانده های پیشین خود کند واز تکرار گریزان بود برای این که درخواندن در مجلس نقشی داشته باشدراهی دیگرانتخاب می کرد پیش از انکه منبری بالای منبر برود پارچ ابی دریک دست ولیوان اب خوری دردست دیگر می گرفت وبلند می شد ودراطراف مجلس گردش میکردوباصدای بلند وکشیده می گفت سبیل سبیل سبیل

بعدازگفتن چندبار سبیل شعری درمصیبت تشنگی امام حسین علیه السلام ویارانش واطفالش را یاد آوری می کرد ومیخواند ودرضمن هرکس ازاوآب می خواست به اوآب می داد وگاهی هم این سبیل خوانی پیش خوان انجام می داد که پیش ازاین درارتباط با پیش خوانی توضیح دادیم

  1. گروه دهم. شاعران

سرمایه آن نه گروهی که گفتیم در مصیبت خوانی ومدیحه سرایی شعر است وتمامی آنها نیاز به شعر شاعران دارند وباید سرمایه خواندنی خود را ازشاعران بگیرند بنابراین هرچند شاعران درگویندگی درمجلس نقشی ندارند اما پشتیبانی برای تمام گویندگان هستند واگر کسی شعرمدح یامصیبت نمی گفت شور وحال هم ازمجلس گرفته می شد

در طول تاریخ، شعرگویان زیادی بوده اند که درارتباط باکربلاء شعر گفته اند اما درشوشتر ازقدیم وجدید شعرگویان زبر دستی بوده اندکه مجالس رادراختیار داشته اندومداحان ونوحه خوانان سرمایه خواندن خود را از آنها می گرفته اند

  1. نوع دوم ازمراسم عزاداری بیرون کردن دسته ها

یکی از انواع عزاداری بیرون آمدن دسته ها ی عزادار است وحرکت دسته جمعی أنها درکوچه وخیابان دراین حرکت اجتماعی تمام اقشار ملت به عنوان عزادار از خانه خود بیرون می‌آید وبه صورت جمعی راه پیمایی مینمایندازمردان وزنان وکودکان وجوانان وپیران واین راه پیمایی دریک شکل ویک قالب نیست وبه گروه های مختلفی تقسیم می شوند یک گروه سینه زن گروهی دیگر زنجیرزن وگروه سوم طبل زنها ودیگر آلاتی که برای جمع کردن مردم بادسته ها حرکت می‌کنند ودیگر تماشا چی که اطراف سینه زنان یازنجیر زنان را احاطه می کنند وآنهارا همراهی می نمایند و گاهی هم درسینه زنی بادودسته اول ودوم باآهنگ نوحه ای که خوانده می‌شود آنها نیز برسینه خود می زنند

نام محلات شوشتر ووقایعی که اتفاق افتاده ومکان هایی که درآنها عزاداری می شده است

شوشتر درتقسیم اولیه به سه قسمت می شده است بلیتی، کهواز، موگهی وهرکدام ازاین سه محل تقسیمات داخلی داشته اند بلیتی دراصل بلیدی بوده ومصغر بلد است بلد یعنی شهر وبلید یعنی شهرک بنابراین بلیتی شهرکی بوده د رکنار شهر شوشترو بخش شرقی شهر راکهواز می گفتند وبخش غربی شهررا موگهی می گفتند

  1. رقابت واختلاف دربرگزاری عزاداری

تمام اهالی شهرستان شوشتردرتمام ایام سال در کنار هم بودندرفت وآمد داشتند وباهم ارتباط فامیلی ‌وبرقراری ازدواج داشتند و هیچگونه اختلاف یانزاعی باهم نداشتندودو محله بزرگ شهر که در بخش شرقی وغربی واقع شده بودند مانند یک محله باهم زندگی می کردندوهمه خود راازیک شهر وهم وطن می دانستنداماهمینکه ایام عزاداری درماه محرم می رسیدشیاطین انسی وجنی میان دومحله رقابتی درانجام عزاداری می انداختند ودرنتیجه اختلاف ونزاعی میان دومحله اتفاق می افتاد

دسته های عزاداری درروز عاشورا ازهرمحله ای به طرف امام زاده عبدالله می رفت ودرروز نهم محرم تاسوعا به طرف بقعه براء بن مالک ودرروز هشتم ماه محرم به طرف مقام عباس درحرکت بودند

وگاهی درحال عزاداری وحرکت دسته های عزادار به طرف یک مقصد اختلاف بالا می کشید وبه زد وخورد تبدیل می شدوازآن هم گذشته وبه میدان جنگ تمام عیار درمی آمد تفنگها ازخانه هابیرون می آمد تیراندازی شروع می‌شد وصدای شلیک گلوله ها فضای شهر را پر می کرد وشهر میدان جنگی را تجربه می کرد

 ازجمله درحدود سال هزاروسیصد وسی وپنج شمسی در روز عاشورا در حالی که دسته های عزاداری ازتمام محلات شهر به طرف امام زاده عبدالله درحال حرکت بودند درگیری میان دومحله بزرگ کهواز وموگهی شروع شد ونزاع از درگیری لفظی بیشتر شد وازجنگی تمام عیار اززدن باچوب وپرتاب سنگ هم گذشت

من درآن سال کودکی هشت ساله بودم که در اطراف خیابان اصلی شهر باجمعیت به طرف امام زاده درحرکت بودیم که جنگ اتفاق افتاد مردم سراسیمه درحال فرار بودند پاره سنگهایی که ازدوطرف به سوی همه پرتاب می شد اضطراب رابیشتر می کرد واین پاره سنگها را می دیدم که ازبالای سرمان عبور میکرد اما طولی نکشید که صدای شلیک گلوله بلند شد وجنگ از زدوخورد باچوب وسنگ به شلیک گلوله کشیده می شد من و همراهانی که داشتم ازصحنه جنگ فرار کردیم

بعدها شنیدم که علمای شهر دربرقراری آتش بس وخاموش کردن آتش جنگ وبرقراری صلح تلاش کردند ومرحوم حجة الإسلام والمسلمین حاج سیدمرتضی آل غفور باپای برهنه درحالی که عمامه ازسر برداشته وآن را برروی دستهای خود گذاشته دروسط معرکه جنگ آمده و دوطرفه درگیررا به صلح وآشتی خوانده وبابیانی شیوا وعمل کردی جالب اتش جنگ را خاموش کرده ومردم رابه بردباری دعوت نموده است

متاسفانه قضیه رقابت درعزاداری وایجاد جنگ ونزاع مخصوص شوشتر نبود بلکه دربیشتر ازشهرها وروستاها وجودداشت وهم شهریان یا هم روستاییانی که درتمام سال دوست وغمخوارهم بودند در ایام عزاداری دشمن خونی هم می شدندو اهالی به دوبخش تقسیم می گردیدند

  1. حیدری و نعمتی

بیشتر شهرها وروستاها درماه محرم وصفر حیدری ونعمتی می شدند بخشی ازشهر خود راحیدری می گفتند وبخشی دیگر خودرانعمتی می پنداشتند درشوشتر روی همان رقابت درعزاداری محله کهواز راحیدری می گفتند ومحله موگهی رانعمتی نامیدند ومعلوم نبود این دو اسم برا ی جداسازی مردم شهر ویاروستا ازکجا امده است

بعضی می گفتند مناسبت این دواسم ازاین جاست که درشهری دودسته از لات‌ها بوده اند رئیس یک دسته اسمش حیدربوده ورئیس دسته دیگر نامش نعمت بود است طرفداران حیدر خودرا حیدری میگفتند وطرفداران نعمت خودرانعمتی می نامیدندبعدازآن عنوان حیدری ونعمتی اسم شدند برای دوبخش ازهرشهر یاروستا که درماه محرم باخود رقابت واختلاف دارند

وبه هرحال این رقابت واختلاف کاری شیطانی بود وهدف آن ایجاد اختلاف میان صف واحد شیعیان بود آن هم دریک اجتماع بزرگ که تمام اهالی شهر دریک روز جمع می شدند وبایک هدف مقدس حرکت می کردند ودراثر آگاهی مردم کم کم این اختلاف کم رنگ شد ودربعضی ازمناطق به طور کلی ازمیان برداشته شده است

  1. شرح ‌و توضیح اماکنی که در آن‌ها عزاداری می‌شده است

روز عاشورا دسته‌های سینه‌زنی در شوشتر به بقعه امام‌زاده عبدالله می‌رفتند ودرآنجا عزاداری می کردند ازسینه زنی و زنجیرزنی وتعزیه که درشوشتر به آن شبیه در اوری می گویند وروز تاسوعا به بقعه براء بن مالک میرفتندوروزهشتم به مقام عباس.

اینک به شرح این مکانها ی مقدس می پردازیم

امام زاده عبدالله واقع درشوشتر دربسیاری از کتب تاریخی آمده ونسب اومشخص شده ومحل دفن اودرشوشتردرهمین مکانی که هست بیان شده است مرحوم سید عبدالله جزایری درکتاب تذکره شوشترومرحوم قاضی نور الله درکتاب مجالس المومنین ومرحوم شیخ مهدی شرف الدین درکتابی که درارتباط با بقعات واقع درشوشتر نوشته است نسب اوراچنین بیان کرده اند عبدالله ابن الحسن ابن زالحسین الاصغرابن زین العابدین علیه السلام.

بنابراین این امامزاده بزرگواراز نوادگان امام چهارم امام زین العابدین است وبادوواسطه به این امام عظیم الشان. می رسدوهمانند جدمظلومش امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسیده است

وامابقعه براء بن مالک که روزنهم محرم محل عزاداری درشوشتر است محل دفن براء بن مالک ابن نضرانصاری است او برادر انس ابن مالک است که از اصحاب پیامبر بوده وبعد ازرحلت پیامبر صلی الله علیه وآله از شیعیان امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام شد ودرجنگ شوشتر به شهادت رسید وسابقه بسیار درخشانی در خدمت به اسلام وشرکت درجنگهای متعدد ی داردوبعد ازشهادت درجنگ در شوشتر دفن شد وبقعه اومحل زیارت دلدادگان به اهل بیت شد وپناگاهی برای دردمندان وحاجت مندان وبه عنوان محلی منسوب به اهل بیت علیهم السلام محل عزاداری امام حسین علیه‌السلام درروز نهم محرم که روزحزن واندوه اهل بیت است

واما مقام عباس که درروز هشتم بدانجا می‌رفتند بقعه‌ای است قدیمی وبه سبک بسیار جالب باستانی بنا شده است ومنسوب به حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام است ومناسبت رفتن به این بقعه این است که درشوشتر روز هشتم ماه محرم را برای حضرت عباس عزاداری می کنند وروز هشتم راروز حضرت عباس قرار داده اند وچون این بقعه منسوب به آن حضرت است عزاداری برای آن بزرگوار دراین مکان برگزار می گردد

  1. نوع سوم عزاداری شبیه درآوردن

شبیه دراری یاتعزیه مجسم کردن وقایع کربلاء است از روزعاشورا تا رفتن اسیران به کوفه وشام وبرگشت به مدینه است وبرای انجام این مراسم مردان وکودکان کار دان وتمرین کرده لازم است وفراهم کردن لباس ووسائل مخصوص بعضی تخصص دارند که خود راشبیه یکی از همراهان امام حسین علیه‌السلام یا خود آنحضرت نمایند ونقش اورا بازی کنند وبعضی دیگر خود راشبیه عمرسعد یایکی ازفرمانبران اودربیاورند واین افراد چنان در کارخود مهارت دارند که تماشاگران خودرا درصحنه واقعه می‌بینند وان قضیه را به خوبی حس می کنند

ازافرادی که به شکل امام یا همراهان اودرآمده اند تبرک می جویند وازافرادی که خود رابه اهل کوفه شبیه ساختند بیزاری ‌گاهی چنان حس واقعه انها را به خود جذب میکند که که گذشته ازبیزاری از آنها و بدگویی به آنها حمله می کنند وازدیدن ظلم وستمی که براهل بیت می نمایند اشک از چشمشان جاری وفریاد وناله سر می دهند

این شبیه سازی در وقایع تاریخی دیگر هم درمیان ملت ها جریان دارد که دراین عصروزمان یکی ازهنرهای تخصصی است وبه نام تئاتر موسوم است که داستانهاورمانها را با هنرنمایی درتئاتر به نمایش درمی اورند

تاریخچه شبیه دارآری یا شبیه خوانی یا تعزیه ویاتئاتر مذهبی به صورت دقیق معلوم نیست بعضی تاریخ ان رابه دوره های قدیمی نسبت داده اند وحتی پیشینه آن راتاسه هزار سال پیش ازاسلام دانست اند

اما این نوع ازعزاداری درزمان آل بویه رونقی به سزا یافته ودرطول تاریخ به ویژه در زمان صفویه سپس دردوران قاجاریه تکامل بیشتری به خود گرفته است

  1. شبیه شیر

یکی ازانواع شبیه درآوردن شبیه شیر بود که همراه بادسته های عزاداری انجام می گرفت بالای سقف اتومبیل بزرگی یک شیردرحال عزاداری بود به دورخودش گردش می کرد وخاک وکاه عزا برسرخود می‌ریخت وزمانی که دسته های عزاداری به مکان مخصوص عزاداری می رسید این شیر ازبالای اتومبیل پایین آورده می شد وبه دورنعشهایی که روی زمین افتاده بود گردش می کرد، وخاک عزا برسرخود می ریخت

ازدور که دیده می‌شد به نظرشیر واقعی بود بایال وکوپال مخصوص شیر نر ودم درازوچنگال ورنگ زرد ودیگر مشخصات یک شیر واقعی اما در حقیقت انسانی بود که داخل پوسته شیررفته بود وحرکات ویژه یک شیر واقعی را به نمایش قرار می داد

برای نمایش این شبیه یک فرد کاردان وکارآموخته لازم بود فردی که برای این کار تخصص داشت ودرطول سال. فقط برای همین شبیه معین شده بود پوست شیر هم لازم بود که تمام ویژگی‌های یک شیر ازرنگ بدن تایال وکوپال، دم مخصوص، چنگال دست وپا، پوزه نیش های دندان‌ها ودیگر خصوصیات یک شیر واقعی دراین پوست تعبیه شده بود وبرای تنفس کسی که داخل این پوست می رفت ازشکاف دهان و سوراخ های بینی که درصورت این پوست شیر قرار داده شده بود هوای کافی برای تنفس وجود داشت وفردی که داخل پوست رفته بود دچار خفه گی نمی شد

دلیل این شبیه سازی دوچیزاست⁦

اول داستانی است که مرحوم شیخ کلینی درکتاب کافی جلد یکم صفحه چهار صدوشصت وپنجم ازشخصی به نام عبدالله بن ادریس نقل کرده که روز عاشورابعدازشهادت امام حسین علیه السلام عمر سعد دستورداد که اسب بربدن شهدا بتازند فضه خادمه حضرت فاطمه اونجابود به حضرت زینب گفت من شیری رادراین نزدیکی سراغ دارم اجازه دهید بروم اورابیارم که مانع اسب تاختن بربدن شهدا شود حضرت زینب اجازه دادفضه به بیابان رفت وشیر راصدازد شیر آمد فضه قضیه را برای شیر نقل کرد شیر آمد ودراطراف بدنهای شهدا گردش می کرد ونعره می کشید سپاه عمر سعد ازدیدن آن شیرونعره او ترسیدند وبرگشتند

مرحوم کلینی ازبزرگان فقهاء شیعه است وکتاب کافی هم ازکتابهای معتبر است لیکن این واقعه اعتبارسندی ندارد زیرا به عنوان روایت وحدیث بیان نشده است بلکه به عنوان واقعه وقضیه ای ازروزعاشورا آمده است وروایت نبودن ان به این علت است که از امام معصوم نقل نشده است اما به هرحال شبیه شیر که ازمراسم روزعاشورا رائج شده ممکن است ازجهت این داستان باشد ویکی ازمحلات شهرکربلاء هم به نام شیر فضه موسوم شده ومقبره ای به نام فضه ومجسمه ای شیری بردیوارنزدیک اآن مقبره موجود است

دوم اخبار وروایات وحکایات وخوابهای صادقی که ازعزاداری وحوش وحیوانات بیابانی در اطراف بدنهای شهدا درشب عاشورا وبعد ازان که درکتابهای حدیثی ومقتل ووقایعی که بعد از عاشورا اتفاق افتاده است نقل شده است

این دونقل تاریخی وحدیثی منبعی شده برای شبیه شیر شدن درروز عاشورا وبیان گر این نکته است که حیوانات بیابانی توجه به مظلومیت اباعبدالله علیه السلام ویارانش داشتند اما اهل کوفه که در ظاهر شکل انسان داشتند توجه به حقانیت ان بزرگوار پیدانکردند وطمع در مال فانی دنیا چشم وقلب آنها راکور کرده بود

  1. شبیه جبرئیل

شبیه سازی جبرئیل نیز یکی ازمراسم روزعاشورا است که لباس مخصوصی درست می کنند با دوبال پهن وبلند، شخص خاصی که مهارت دراین کاردارد آن را می پوشد وبالای نعش بی سر، بالهای خودرا باز وبسته می کند ونمایانگر جبرئیل می شود که درروز عاشورا برای خدمت کردن به امام حسین علیه‌السلام آمده است

دلیل ومنبع این شبیه سازی دوچیزاست

اول روضه خوانها ونوحه سرایان می خوانندکه جبرئیل درروز عاشورا زمانی که امام حسین علیه‌السلام درگودی قتله گاه افتاد بود وزخم بسیار برتن داشت ورمقی ازجان امد برای خدمت کردن به آن حضرت وحضرت به او فرمود من مشتاق لقای پروردگارم مرانیازی به این دنیا نیست

دوم روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام نقل شده که جبرئیل روز عاشورا به کربلا امده است وروایاتی دیگر که فرشتگان حضور پیداکردند برای یاری دادن به ان بزرگوار وحضرت قبول نکردند محدث قمی درکتاب منتهی الامال درجلد یکم صفحه هفتصد و بیست وهفت ازامام صادق علیه‌السلام نقل کرده، بعدازشهادت امام حسین علیه‌السلام درروزعاشورا یک نفر از لشکر عمر سعد شخصی رادید که به شدت فریاد می زند گفت ای مرد بس کن این ناله وفریاد ازچیست اودرجواب گفت چگونه ناله نزنم درحالی که میبینم پیامبرخدا ایستاده وبه آسمان نظر می کند می ترسم درحق مانفرین کند وهلاک شویم

این گفتار درمیان لشکر منتشر شد وبه هم می گفتند این مرد دیوانه است وسخن بیهوده می ‌گوید اما گروهی ازآنها متنبه شدند که به آنها توابین می گویند گفتند ستم بزرگی برخودکردیم وبه خاطرابن زیاد سیدجوانان بهشت راکشتیم سپس درهمانجا توبه کردند وعلیه ابن زیاد جنگیدند به امام صادق عرض شد آن شخصی که ناله می زد کی بود؟ فرمود مااوراجزجبرئیل کسی دیگر نمی دانیم واگر خداوند به او اجازه می داد فریادی می زد که روح اهل کوفه از بدنشان خارج می شد ووارد جهنم می گردید ولی خداوند به انها مهلت داد وزنده خواندند تابرگناهانشان افزوده گردد

روایاتی دیگر نیز نقل شده است که فرشتگان درکربلا برای یا ری دادن امام علیه السلام امدند ونیز بعدازشهادت برای عزاداری ونوحه سرایی حضور پیداه کردند

  1. نوع چهارم نخل بر داری

نخل اتاق چوبی است شبیه سوله لیکن سقف آن تیز است و دیوار دوطرف وقتی بالا امد خم می شود وبه هم متصل می. شود کف آن حدود یک متراززمین ارتفاع دارد وبالا گرفته از چهار طرف کف چهار چوب بلند بیرون امده که مردم آن چوبها رابردوش میگیرند وان راحمل می کنند

چهارستون نخل رابا پارچه های سیاه ورنگی تزیین میکنند وآیینه به انها می‌بندند نخل درنظر مردم شوشتر دارای احترام و تقدس است به طوری که به ان تبرک می جویندچون نمادی ازتابوت حمل بدن امام حسین علیه السلام است ودرسابق زمانی که خشکسالی می شد و باران نمی بارید زنها جمع می شدند وبرای امام حسین علیه السلام عزاداری می کردند ونخل مقوم حسین رابردوش حمل می کردند وآن را ازمحلی که بوده بیرون می بردند ودور می دادند وتوسل می جستند وباران می آمد

نخل مقوم حسین دربقعه مقوم حسینه درطول سال نگهداری می شد وقبل ازعاشورا تزیین می شده وروز عاشورا به همراه دسته های عزادار بیرون آورده می شد

نخل درلغت به معنای درخت خرما است وچون تابوت نقل جنازه ها راسابق از درخت خرما می ساختند واین اتاق مخصوص نمادی ازتابوت حمل بدن امام حسین علیه‌السلام است به آن نخل گویند ودیگراینکه قبلاً همینه اتاق راازشاخه های درخت خرما می ساختند

  1. نوع پنجم شیدونه گردانی

شیدونه اتاقکی است که ازنخل کوچکتر است اما سقف آن صاف است به خلاف سقف نخل که شیروانی وخمیده وتیز است شیدونه هم نمادی ازتابوت حمل جنازه شهدای کربلا است بااین تفاوت که نخل نماد تابوت امام حسین علیه‌السلام است اما شیدونه که کوچکتر است نماد تابوت سایر شهدا است وازاین جهت هرشیدونه به اسم یکی از شهدای کربلا است مثل شیدونه ابوالفضل وشیدونه علی اکبرشیدونه رامانند نخل باپارچه های سیاه ورنگی آن می پوشانند هردسته ای یک شیدونه خاص برای خود دارد وبه آن اعتقاددرتقدس وتبرک دارد

یکی از دست اندرکاران شیدونه به خودم گفت که من ازاین شید‌ونه ای که بران مسئولیت دارم. کرامات بسیار دیدم ازجمله تخم سیمرغ چند بار ازسقف شیدونه روی سنگ وزمین سخت افتاده وشکسته نشده که معمولاً باید بشکند

تخم سیمرغ توپ شیشه ای نازکی بود به رنگهای مختلف سبز، قرمزو بنفش که برای زینت به سقف اتاق می‌چسباند ند وبه سقف شیدونه هم می چسباند ند بسیار نازک وشکننده بود وهمین نازکی برزیبایی ان می افزود

  1. نوع ششم حجله گردانی

حجله درعزاداری عاشورا مخصوص به حضرت قاسم است که یاد آور مظلومیت آن بزرگوار درروزعاشورا است بنابرنقلی که درروزعاشورا برای قاسم عقدی صورت گرفته‌است و به دامادی امام حسین علیه‌السلام درآمده است اتاقکی راتزیین می دهند وحناء وشیرین ودیگر مراسم حجله عروسی را درآن قرار می دهند ودرروز هفتم ماه محرم که درشوشتر به عزاداری برای حضرت قاسم معین شده است درمجالس تعزیه وهمراه دسته ها بیرون می آورند

  1. نوع هفتم دفن شهداء

براساس نقل تاریخ که بدنهای مطهر شهداء درکربلاء تاسه روز برزمین ماند ودرروز سوم طایفه بنی اسد آمدند برای دفن شهداء

و وقتی وارد سرزمین کربلاء شدند برای دفن شهدا چون بدنهای مطهر سر نداشتند و لشکر عمر سعد سرهارا قطع کرده وباخود به کوفه برده بودندشهدا رانمی شناختند ونمی دانستند چگونه باید آنهارا دفن کنند

امام زین العابدین علیه السلام بااعجاز ازکوفه به کربلا آمدند وبنی اسد رادردفن شهدا کمک کردند هم آنها را شناسایی کردند وهم به بنی اسد گفتند که چگونه بدنهاراکجا وچگونه دفن کنند

آنچه رادرتاریخ آمده است درشوشتر شبیه سازی می کنند ودردوازدهم محرم دسته های عزاداری به حال سینه زنی و زنجیرزنی وتماشاچیان به طرف بقعه امامزاده عبدالله حرکت می کنند وزمانی که به آنجا رسیدند بعد ازاستقرار ومقداری عزاداری شبیه دفن شهدا راعملی می کنند

بدنهایی بی سر روی زمین افتاده و گروهی درلباس عربی به نشانه طایفه بنی اسد می آیند با خواندن نوحه وبرسرزنان که می خواهند بدنهارا دفن کنند اما درکارخود حیران می مانند چون نمی دانند چه کار باید بکنند وچگونه باید شهدا رادفن کنند ناگهان می بینند سواری ازدور می ایددرآغاز ازآن سوار می ترسند ومی گویند نکند ماموری ازطرف ابن زیاد باشد ازترس از شهدا دو رمی شوند تاسوار می رسد وخودرامعرفی می کند وبه آنها می گوید که اوامام سجاد است وبه آنها خوش امد می گوید ودرحق آنان دعا می‌کند که برای خدمت کردن آمدند

آنگاه بنی اسد بدن ها رایکی پس از دیگری در خدمت امام سجاد می برند و.در حال گریه ونوحه ازامام می پرسند که این بدن کیست؟ امام سجاد علیه السلام بدن رامعرفی می‌کند که کیست ووکجاید دفن شود

بدین ترتیب تمام شهدا به دستور امام زین العابدین علیه السلام هرکدام درمحل مخصوص خودش دفن می شوند وبرآن قبر ها نشانه وعلامتی می گزارند که تاروز قیامت این قبرها به عنوان پناهگاهی برای شیعیان وشیفتگان اهل بیت علیهم السلام باقی بماند.

  • ۹۹/۱۰/۲۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی