نور شریعت

فقه سیاسی- فقه عبادی - فقه معاملاتی- کلام- عقاید- تفسیر-پاسخ به سوالات مذهبی

نور شریعت

فقه سیاسی- فقه عبادی - فقه معاملاتی- کلام- عقاید- تفسیر-پاسخ به سوالات مذهبی

نور شریعت

این وبلاگ جهت آشنایی با تالیفات ارزشمند و آثار استاد گرانقدر حضرت آیت الله شریعتمدار جزایری میباشد

بایگانی
  • ۰
  • ۰


69-درشب 7 بهمن 1393مطابق با6 ربیع الثانی درخواب دیدم برای مسافرتی  به ایستگاه راه آهن رفته ام برای سوارشدن به قطار در نزدیکی آن ایستگاه  قبرستانی  است و در محوطه ایستگاه که منتظرآمدن قطار بودم جمعیتی نبود ناگهان چشمم افتاد به شخصی از اهل قم که او را به شکل میشناسم اما به اسم نمی شناسم و سال هاست که مرده و از دنیا رفته آن جاست نزدیک او شدم سلام کردم و با اوحرف زدم بعد از لحظاتی که با او بودم متوجه شدم یکی از دوستان قمی که در حال حیات بسیار با او مانوس بودم در آن نزدیکی ایستاده است آقای حاج محمود یزدانی مقدم که او هم سالهاست از دنیا رفته است شخصی که با او حرف میزدم حاج محمود را صدا زد و به او گفت حاج محمود  بیا این حاج آقاست حاج محمود آمد خیلی خوشحال بود مشغول حرف زدن با او شدم گفتم حاج محمود سرحالی شادی؟ گفت آره اما هر چند وقتی ما را با چیزهایی میترسانند از جمله سوالاتی که از او کردم این بود شما را کربلا میبرند گفت اره هر دو روز یک بار ما را به کربلا می برند و در شهر کربلا خانه ای است برای آماده شده که هر وقت میرویم  کربلا در آن خانه ساکن میشویم و استراحت میکنیم.
خداوند او را و تمام اموات از شیعیان امیرالمومنین را رحمت کند  مرحوم حاج محمود سفرهای زیارتی از مکه کربلا مشهد  بسیار میرفت .
70- استمرار اعمال خیر در عالم برزخ
در تاریخ 4 بهمن 1393 مطابق با3ربیع الثانی در خواب دیدم هیئت  بنی الزهراء که بیش از 40 سال است در قم دایر است و شبهای پنجشنبه به طور سیار در خانه ها دعوت می شود بانی ندارد و کسی هیئت رادعوت نکرده و بدون بانی مانده است یکی از مومنین مرحوم حاج غلامحسین  اخوان که از اعضای اصلی و حسابدار هیئت بود و سالهاست که از دنیا رفته اند، آمد و گفت من بانی میشوم و دعوت کرد که جلسه هیئت به خانه او برود دعوت پذیرفته شد و همه در خانه اش جمع شدند اماخانه ای جدید بود خانه قدیمی که در قم سابق در آن زندگی می کرد نبود  و خانه جدیدی هم که اخیرا ساخته بود نبود تمام دوستان قدیمی که درجلسه هیئت شرکت می کردند بودند به اضافه جمعی دیگر از دوستان جدید همه حضور داشتند مرحوم حاج غلامحسن اخوان  خودش از حاضرین پذیرایی می کرد و جلسه به همان شیوه که در عالم بیداری اداره میشد پذیرایی شد و حرفهای بسیار در بین حاضران رد و بدل شد و آن مرحوم در حال پذیرایی خیلی سرحال وشدان بود.
این خواب  نشانه  این است که هرکه در عالم حیات بانی کار خیری باشد در عالم برزخ  هم از این  کار خیر بهره می برد  به علاوه این مرحوم پسری دارد که بسیاری از کارهای خیر پدر را ادامه می دهد و در روایات داریم که فرزند  پس از فوت والدین کار خیری کند و انان از این کار خیر  بهره میبرند.
71-کرامت امامان بقیع  علیهم السلام دربیداری
در13 فروردین سال 1394 توفیق زیارت بیت الله الحرام  ومدینه طیبه  پیداکردم یک روز پیش ازظهرازهتل بیرون شدم به قصدزیارت  پیامبر صلی الله علیه وآله وخاندانش درمدینه پس اززیارت آن حضرت وزیارت دخترش فاطمه زهرا علیهاالسلام رفتم به طرف بقیع برای زیارت بقیع درحال رفتن  احساس ضعف کردم حالتی که سابقه آن راداشتم  گاهی قندخون من کم می شدوافت می کرد وحالت سستی درتمام اعضای بدن رخ میدهد که توان راه رفتن ازمن گرفته میشودوبایددراینحال فوری شیرینی بخورم گاهی دربیرون ازخانه که باشم واین حالت رخ دهدبایدخودم رافوری به شیرینی فروش برسانم وشیرینی بخورم درآن روز  که این حالت رخ داد متحیرشدم چه کنم  به هتل برگردم یا به بازارروم برای خریدشیرینی  هم اززیارت بقیع بازمی مانم وهم راه هتل وبازاردوراست باین فکروحال خراب به مقابل بقیع رسیدم نگاه کردم دیدم هیچ کس نیست گفتم خوب است زیارت نامه بخوانم زیارت راشروع 
کردم ناگهان یکی ازمامورین وهابی  آمد وکتاب راازدست من گرفت ومانع از خواندن شد من برگشتم ازآنجابروم باحال ضعف وسستی ونخوندن زیارت نامه دیدم جوانی امد وگفت نذری دارم درکناربقیع امامانع میشوند گفتم نذری چیست گفت خرمادیدم حدود5 کیلوخرمادردست داردگفتم چون اینجامانع می شوند درهتل پخش کن بعدبه خودم گفتم من به این خرماهاازهمه محتاج ترم  گفت پس شمامقداری بردار مقداری ازخرمارابرداشتم واین را پذیرایی ازامامان بقیع دانستم که با خوردن چنددانه ازآن حالت بیرون آمدم
72- کرامتی ازام البنین مادرابوالفضل  علیه السلام دربیداری
درسفرعمره سال 1394فوق الذکر بسیارخایف بودم ازرفتاربدمامورین وهابی چون قضایای بسیاربدی برای زایرین وروحانیون  اتفاق شده بود وخانواده نیزدردپای شدیدی داشت وکسالتهای دیگر قبل ازرفتن نذرکردم اگردراین سفر ناراحتی ازوهابیهانبینم وخانواده بتواند اعما لش را هرچندباویلچراانجام دهد یک قرآن برای ام البنین بخوانم دراین سفرناراحتی ندیدم وخانواده توانست به خوبی خودش  باپای خودش اعمالش راانجام دهد به نذر وفاکردم وپیش ازاین هم کرامتی دیگرازام البنین نقل کرده ام درقسمتهای پیشین که مراجعه شود

73- خوابی که در مورد سرباز امام زمان دیده شد.
در ماه صفر سال 1395 حضرت آیت الله جزایری از طرف مومنین دامغان جهت سخنرانی در شب شهادت امام سجاد جهت هیات مکتب الزهرا دعوت شدند و شب را در دامغان گذرانیدند.
پس ازمراجعت ایشان به قم بعدازگذشتن چندروز جناب اقای رضایی که نماینده ان هیات بود گفت یکی ازمومنین دامغان به من مطلبی گفت که ان اقایی راکه شمادعوت کرده بودیدازقم چه زمانی ازدامغان رفت گفتم شب رادرخانه ای استراحت کرد وفردایش به قم برگشت
ان مومن گفت من همان شب که حضرت اقا دردامغان بوده خوابی دیدم  که نزدیک همون خانه ای هستم که اقاانجابوده ودیدم تمام محله رانوری روشن گرفته  ودیدم شخصی اونجانگهبانی میده ازاوپرسیدم امشب اینجاچه خبره؟  واین نورروشن ازچیست درجواب گفت امشب یکی ازسربازان امام زمان علیه السلام دریکی ازخانه های این محل استراحت میکننددرتعجب رفتم وازخواب بیدارشدم

  • ۹۹/۱۰/۱۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی